دوشنبه ۳ ارديبهشت ۹۷
باوجوداینکه ادوارد لئون اسکات دی مارتینویل فرانسوی اولین آزمایش ضبط صدا را در ۹ آوریل ۱۸۶۰ باموفقیت بهپایانرساند، اما تا کسب توانایی بازیابی صداهای باقیمانده، توسط نسلهای آینده، راه زیادی وجودداشت.
کارهای تحقیقاتی او محدود به ضبط امواج صوتی صدای انسان و سپس ثبت تصویری آن بر روی کاغذ ابری شدهبود. با این وجود هرگز تصور نمیکرد که فرکانسهای نقشبسته توسط دستگاه “فونوتوگراف” او در زمانی دیگر بازیابی خواهند شد.
در سال ۲۰۰۸ صداهای ضبط شده توسط او بوسیلهی یک برنامهی پیچیدهی انفورماتیکی قابل شنیدن شد. این برنامه توسط کتابخانهی کنگرهی امریکا ساختهشدهبود.
درجریان بررسی صداهایی که اسکات فکر میکرد در ” بعد زیستی ” سطح کاغذ گم شدهباشد، یک ملودی قدیمی فرانسوی با صدای یک خوانندهی زن پخش شد.
بخش قابل بازیابی آن که به سختی تا ۱۰ ثانیه طول میکشید، پس از یک قرن و نیم دوباره شنیدهشد.
کوزههایی که صحبت میکنند
دانشمندان زیادی در مورد امکان بازتولید صداهایی که بهطور تصادفی بر روی سطحی صاف حک شدهاند، مانند آنچه که در مورد فونوتوگراف اسکات روی داد، نظریهپردازی کردهاند.
در واقع افسانهای در مورد امکان بازیابی صدا از کوزههای سفالی عتیقه وجود دارد مبنی براینکه ارتعاشات صوتی در خاک رس تازه، ثبت میشود.
برای تزئین یک کوزهی سفالی، هنرمند باید سطح آن را در حالیکه سفال مرطوب بر روی یک چرخ در حال گردش است به آرامی با یک نی خراش دهد. بهطور ناخودآگاه مدل، امواج صوتی محیط اطراف را جذب میکند. همچنین تکه نی ممکن است در راه خود یک ” اثر صوتی” را بر روی سفال ایجادکند.
بازگردانی صداها توسط فنآوری مدرن، تحقق بخشی از این افسانهی بحثبرانگیز درمیان دانشمندان است.
آیا یک کوزهی سفالی میتواند درحین خراش با یک ابزار ایجاد ارتعاش، صداهای محیط اطراف را ضبط کند؟ بعلاوه، آیا علم قادر است یا قادر خواهد بود چنین صداهای ضبط شدهای را بازتولید کند؟
تاریخ ضبط صدا از طریق خراش دادن سطح یک شیء، به سال ۱۸۸۸ باز میگردد؛ زمانیکه توماس ادیسون صداهایی را از روی یک ورق فلزی و بعدها از روی یک استوانهی مومی جمعآوری کرد. اما این وقایع بخشی از تاریخ ضبط “آگاهانه” صدا است، که پس از ضبط “ناآگاهانه” توسط اسکات و بعد از صداهایی که ممکن است هنرمندان و ساعتسازان ناآگاهانه بر روی آثار خود ثبت کردهباشند، رویدادهاست.
رنگ آبی
بازیابی صدا از کوزههای سفالی در حال گردش، آزمایشی بود که در برهههای زمانی مختلف بدون نتیجه ماند.
ریچارد وودبریج محققی که نتیجه تحقیقات او در مجموعه مقالات IEEE در سال ۱۹۶۹ به چاپ رسید، اثباتکرد که میتواند صدای۶۰ هرتزی یک موتور را درزمان سفالگری بازتولید نماید.
وودبریج در آزمایشی دیگر چنین گفت که توانستهاست در حال نقاشی با رنگ آبی برروی پارچهای درمعرض ارتعاشات، آثارموسیقی را برروی آن کشف کند. این محقق حتی چنین ادعا نمود که در جریان جستجو، کلمه “آبی” را که خودش در حین حرکت دادن قلممو فریاد کشیدهبود، یافتهاست.
درسال ۲۰۰۶، در یکی از برنامههای تلویزیونی در امریکا بهنام ” عجایب موهوم ” جستجوگران آزمایشاتی برروی کوزههای سفالی انجامدادند. آنچه که بهدست آمد تنها صدای وزوزی بود که هیچ شباهتی به صدای انسان نداشت. با اینوجود روشی که درآن سوزن کریستالی تولید صدا میکند، روش قابل اعتمادی برای بازتولید صداها نیست.
علاوه بر این درپی کشف پروفسور مندل کلینر، استاد صوتشناسی از سوئد، گردش چرخ کوزهگری باید به سرعتی برسد که بتواند ارتعاشات را بهطوردقیق ثبت کند.
افسانه یا نبود تکنولوژی کافی
آغاز جستجوی صداها با بررسی دقیق داستانهای علمی-تخیلی همراهشد. باوجوداین نقطهعطف این جستجو، بررسی کوزههای سفالی بود.
همانطور که درآزمایشات زیادی ثابتشد، احتمالدارد ارتعاشاتی که براثر خراش یک جسم ابتدایی (مانند نی) بر سطحی نرم (مثل گِل یا رنگ) ایجاد گردد، همواره تحتالشعاع ارتعاشات قویتری که بوسیلهی ضربههای یک صنعتگر ایجادمیشود، قرارگیرد.
البته این به معنی غیرممکن بودن بازتولید صدا نیست. شاید پاسخ در یک تکنولوژی پیشرفتهتر نهفته باشد، مثلا استفاده از شیوه خوانش نوری (شبیه لیزر) به جای روش ناشیانهی استفاده از سوزن برای ایجاد خراش روی یک دندانهی میکروسکوپی.
از منظری دیگر جهان مملو از اصوات ثبتشده از زمانهای دیگر است و تنها نیاز به ابزاری برای بازیابی آنها داریم. اگر “فرضیهی ظروف سفالی” درست باشد، میتوان با استفاده از فنآوری بهمراتب پیشرفتهتر، اصواتی را که در طول تاریخ با میلیونها ضربهی قلممو بر روی دیوارها، نقاشیهای رنگ روغن، سفال و دیگر ساختهها ثبت گردیدهاست، بازتولید نمود.
منبع:پرشین اپوک تایمز